مردی که مادرش وطن بود
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۴۸۷۵۵
تورج شعبانخانی، موزیسین، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «فریدون فروغی ۹ بهمن ۱۳۲۹ در تهران به دنیا آمد و سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در محله تهرانپارس تهران بر اثر سکته قلبی و در سن ۵۰ سالگی درگذشت. او آهنگساز، نوازنده و خوانندهای بود که کارش را بهطور حرفهای با ترانه «آدمک» بهآهنگسازی تورج شعبانخانی آغاز و خیلی زود جای خود را در دل مردم باز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«آشنایی من با فریدون فروغی یک سال قبل از «آدمک» شروع شد. با گروهی که داشتیم در هتلها و مکانهایی مانند آن برنامه اجرا میکردیم. یک روز که برای گروه دنبال یک «درامر» میگشتیم به کمک همایون خواجهنوری با فریدون آشنا شدیم. آن موقع درام میزد. از او دعوت کردیم و به گروه ما ملحق شد. بعد از مدتی وقتی خوانندگی برایش مهم شد، تمام انرژیاش را گذاشت روی خوانندگی و کمتر سراغ درامزدن و گیتارنوازی رفت. فروغی سه خواهر داشت که یکی از این خواهرها در آمریکا زندگی میکرد و دو خواهر دیگرش هم ازدواج کرده و سر خانه و زندگی خودشان رفته بودند؛ بههمین دلیل فریدون با مادرش زندگی میکرد. اگر میخواست برود مادرش را هم باید میبرد اما ماند تا بالاخره یک روز شرایط و موقعیتی فراهم شود و بتواند در کشور خودش کار کند.
فریدون کلاً دوست نداشت از ایران برود. به عقیده من هر کسی یک نوع تفکر و جهانبینی دارد. بعضیها عاشق و دلباخته فرنگ و آب و رنگ آن هستند. بعضیها هم مثل فریدون خیلی ایرانیزه هستند. او همیشه در حرفهایش از مردم کوچه و بازار و روستاییها و عشایر صحبت میکرد و میدانست باید در ایران فعالیت کند. میگفت ما ایرانی هستیم و نمیتوانیم برویم فرنگ زندگی کنیم و بگوییم ایرانی هستیم.
فریدون این قدر ایرانی بود که هیچ وقت حاضر نشد مادرش را تنها بگذارد و همین نشان میدهد که او چقدر هویت و درونمایه ایرانی داشت و نمیخواست چیزی جز این باشد. چون فکر میکرد اگر طور دیگری رفتار کند دیگر خودش نیست.
روابط خانوادگی فریدون مستحکم بود. او آدمی بود که خیلی سنتگرا بود و عاشق ایران بود و خانوادهاش هم تحصیلکرده و باسواد بودند. خودش هم آدم کمسوادی نبود. به همین دلیل ماند و تحمل کرد. البته ککاش نگزید و از ایران بیرون نرفت. اگر میرفت شاید میتوانست پول خوبی دربیاورد. کیش منطقه آزاد محسوب میشد و آن زمان سکوی پرش هنرمندانی بود که بعد از انقلاب کمتر فرصت کار کردن پیدا کرده بودند. هر کسی میخواست کار کند میرفت از کیش شروع میکرد؛ مثل کوروش یغمایی و فریدون و دیگران. فریدون همچنین کاری کرد. شخصی که تهیهکننده کنسرت فریدون در کیش بود قول داده بود کار فریدون را درست کند و مجوز اجرای او در شهرهای دیگر را هم بگیرد اما سر قیمت و پول به توافق نرسیدند. از فریدون پول خیلی زیادی میخواستند و او هم شرایط خوب مالی نداشت و در نهایت آخرین برنامههایش همین کیش بود. خیلی امیدوار بود بتواند دوباره فعالیت کند اما این اتفاق هرگز نیفتاد. بالاخره فریدون فروغی آن قدر سرشناس بود که مثل جوانهای آن روز در حد و شأن خود نمیدید که کارهایش را زیرزمینی منتشر کند. گاهی به او میگفتم فریدون خودت برو دنبال کار را بگیر و ببین مشکل کجاست. اما قبول نمیکرد و زیر بار نمیرفت. من یک ماه قبل از فوت دیدمش و خیلی آرام بود. از قبل هم بهتر بود اما یکدفعه نمیدانم چرا چنین اتفاقی افتاد و از نظر روحی کم آورد.»
منبع: پارسینه
کلیدواژه: چهره ها فریدون فروغی موزیسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۴۸۷۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری مردی که دایی و خالهاش را کشت
به گزارش تابناک، چهارشنبه 12 اردیبهشت امسال مرد دامداری در تماس با پلیس گفت: لحظاتی قبل در حال تزریق واکسن به دامهایم بودم که ناگهان مسعود یکی از اهالی روستایمان را دیدم که با دایی و خاله اش دعوا می کرد. مسعود سنگی برداشت و ضربهای به سر داییاش زد.
بعد هم با چوبه ضربهای به پای خالهاش زده و زمانی که زن جوان روی زمین افتاد با سنگ به سر او نیز کوبید و متواری شد.
با تماس مرد دامدار، بلافاصله کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی قیامدشت شده و با جسد خواهر و برادر جوان مواجه شدند. بررسی های اولیه نشان می داد که قاتل با دایی و خاله اش بر سر تقسیم ارثیه میلیاردی خانوادگی اختلاف داشته و آنها را با سنگ به قتل رسانده است.
تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان جنایی موفق شدند متهم را دستگیر کنند.
وی که وضعیت روحی مناسبی نداشت در تحقیقات مدعی شد به خاطر اختلاف بر سر ارثیه خانوادگی مرتکب قتلها شده است. وی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
منبع: اعتمادآنلاین